رشد روزافزون شرکتها و جدایی ناگزیر مالکیت از مدیریت، مشکلات نمایندگی را به دنبال داشته است. در چنین شرایطی، راهکارها و ابزارهایی که بتوان از طریق آنها تضاد منافع به وجود آمده میان مالکان و مدیران را به نوعی تعدیل و مشکلات نمایندگی را به حداقل ممکن رساند، از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. از میان این ابزارها، راهبری شرکتی و مکانیزم های آن، نمود گسترده ای در جامعه پیدا کرده و مورد توجه اقشار مختلفی از خبرگان و تصمیم گیرندگان مالی و اقتصادی قرار گرفته است. از سوی دیگر، رسوایی های مالی اواخر دهه 1990 و اوایل دهه 2000 باعث عدم اعتماد سرمایه گذاران به گزارشات مالی شد که توسط شرکت های عام ارایه می گردید. بحران های مالی شرکت های خوش نام و معروفی مثل انرون وورلدکام میلیاردها دلار به سرمایه گذاران و اعضای صندوق های بازنشستگی زیان وارد کرد. در ایران نیز وقوع برخی رسوایی های مالی در تعدادی از بانک های کشور، زیان زیادی به جامعه و بدنه دولت وارد آورد. این رسوایی ها به طرح یک سوال بنیادی منجر گردید: «پس اعضای هیات مدیره ، مدیران، حسابرسان، مشاوران حقوقی، تحلیل گران مالی و حتی استانداردگذاران و تدوین کنندگان قوانین و مقررات کجا بودند؟» به عبارت دیگر، نقش عدم حضور یک سیستم راهبری شرکتی مسیول، هوشیار و اثربخش در وقوع این رسوایی ها چه بود؟ این کتاب ترجمه ای است از کتابی با همین عنوان (راهبری شرکتی و اخلاق) که توسط پروفسور ذبیح الله رضایی استاد تمام دانشگاه ممفیس آمریکا به رشته تحریر درآمده است.,