در ابتدای ظهور رایانهها، وظیفه نرمافزارها انجام امور محاسباتی پیچیده روی ورودیها بهصورت دستهای بود. با پیشرفت رایانهها و ظهور رایانههای شخصی، امکان ارتباط با نرمافزارها بهکمک واسطهای کاربری متفاوت فراهم شد. این امر زمینهساز تحول کاربری نرمافزارها بود. بر اثر این تحول، تاثیر و عملکرد نرمافزارها به بسیاری از کاربردهای کسبوکار وارد این رویکرد، بهمرور زمان و با گسترش استفاده از نرمافزارها در زمینههای گوناگون، شرایطی را پدید آورد که از آن با نام «جزایر سامانههای نرمافزاری» یاد شده است. حالت جزیرهای سامانههای نرمافزاری سبب پدیدارشدن مشکلات متفاوتی شد، از جمله ورود چندباره داده و افزونگی دادهها، ناسازگاری و عدمتطابق دادهها در نرمافزارها و .... این چالشها، به گرایش سازمانها به سامانههای یکپارچهای منجر شد که نیازهای متفاوت سازمان در قالب سامانهای جامع و یکپارچه جمعآوری و تمامی اطلاعات در پایگاههای داده یکپارچه ذخیره شود. این نیازمندی، در کنار مشکلات بهروزرسانی و پشتیبانی سامانههای سفارشی، سامانههای یکپارچه آمادهای مانند سامانههای اطلاعات مدیریت (MIS) و سامانههای برنامهریزی منابع سازمان (ERP) را پدید آورد. از سوی دیگر، با رشد روزافزون فنّاوری اطلاعات در دهههای اخیر، همچنین ظهور اینترنت و شبکههای جهانی، ارتباط میان سامانههای متفاوت اهمیت بسیاری یافت. در این شرایط، نیاز به ارتباط سامانههای گوناگون در سازمانهای متفاوت با هم و متعاقب آن با سامانههای جدید مطرح میشود. بنابراین، برای دستیابی به این مهم، رویکردهای یکپارچهسازی سامانههای موجود ضرورت یافت. ازاینرو، در حال حاضر، رویکردهای یکپارچهسازی و تعاملپذیری سامانهها یکی از نقاط اصلی تمرکز تحقیقات و پژوهشهای حوزه فنّاوری اطلاعات نوین را تشکیل میدهد. مباحث مرتبط با تعاملپذیری خودکار و خودتطبیق در زمان اجرا، دو نمونه از مواردی است که در سالهای اخیر مطرح شدهاند و از مهمترین مسیرهای تحقیقاتی جاری در در حوزه یکپارچهسازی و تعاملپذیری حوزه فنّاوری اطلاعات بهشمار میروند. تعدد مفاهیم متفاوت در این حوزه بههمراه توسعه روزافزون رویکردها و فنّاوریها در این زمینه، به ازهمگسیختگی این حوزه تحقیقاتی منجر شده است. بهطور مثال، تفاوتها و مباحث زیادی درباره شباهتها و تفاوتهای مفاهیمی مانند تعاملپذیری و یکپارچهسازی در ادبیات موضوع وجود دارد. از سوی دیگر، در کشور ما، علیرغم برخی پیشرفتهای صورتپذیرفته در زمینه یکپارچهسازی و تعاملپذیری سامانهها، همچنان چالشهای بسیار زیادی از جنبه کاربردی مشاهده میشود که نیازمند عزم جدی متخصصان و دانشپژوهان در این زمینه است. لذا، با توجه به این ملاحظات، در داخل کشور بهشدت نیاز به مرجعی احساس میشود که بهمنزله نقطه ورود به مبحث یکپارچهسازی و تعاملپذیری ایفای نقش کند و به معرفی مفاهیم بنیادی این حوزه بپردازد. هدف اصلی کتاب حاضر، آشنایی با مفاهیم و اصول بنیادی مربوط به یکپارچهسازی و تعاملپذیری سامانهها در مقیاس وسیع است. در این راستا، سعی شده است با بهرهمندی از آثار تحقیقاتی و فنی مطرح، شامل آثار مرجع و پایه، همچنین دستاوردهای تحقیقاتی و فنی نوین در این حوزه، مفاهیم اصلی این حوزه پوشش داده شوند و به این ترتیب نقشه راهی برای ورود دانشپژوهان به این زمینه فراهم شود. اگرچه نقطه تمرکز اصلی این کتاب الگوهای یکپارچهسازی و میانافزارها بهمنظور تعاملپذیری سامانههاست، سعی شده است تا با ترکیب این مفاهیم با مفاهیم و زبانهای حوزه تعاملپذیری، تصویری جامع از این حوزه برای خوانندگان ایجاد شود. باید ذکر کرد که پرداختن به چالشهای نوین حوزه تعاملپذیری در سامانههای فوقوسیع و مباحث تعاملپذیری خودکار از دیگر ویژگیهای این کتاب است. محتوای کتاب در 8 فصل زیر سازماندهی شده است: فصل 1. مقدمه فصل 2. انواع یکپارچهسازی فصل 3. الگوهای کانال و ساخت پیام فصل 4. الگوهای مسیریابی و تبدیل پیام فصل 5. الگوهای نقطه پایانی پیام فصل 6. مروری بر برخی استانداردهای تعاملپذیری و یکپارچهسازی برنامههای کاربردی فصل 7. مروری بر تعاملپذیری در سامانههایی از سامانهها فصل 8. رویکردهای جدید در حوزه یکپارچهسازی و تعاملپذیری با توجه به اهمیت مفاهیم یکپارچهسازی در تحقیقات امروزی، همچنین نیازهای روزافزون برای یکپارچهسازی سامانهها در صنایع و کسبوکار، امید است که کتاب حاضر در راستای آگاهیبخشی در این زمینه موثر واقع شود,