در عصر حاضر با همگرایی تغییر اقلیم، اوج بهای نفت و بحران امنیت غذایی ناشی از همافزایی آثار صنعتیشدن و جهانیشدن کشاورزی روبهرو هستیم. کسبوکارها و صنایع مبتنی بر سوختهای فسیلی هر نوع ارتباط میان تغییر اقلیم و اقتصاد را با هدف بیشینهسازی سود بنا کردهاند. شواهد علمی و تجارب فردی این حقیقت را آشکار ساخته که «راهحلهای» دروغین که با هدف حفظ سامانههای مصرفگرایی کنونی در جوامع ثروتمند صنعتی ارایه شدهاند، بحران را تشدید و فرایندهای بومشناختی را مختل کردهاند و نیز موجب تشدید فشار بر فقرا و کرۀ زمین میشود. از منظر کرۀ زمین و مردم فقیر، باید گذار انرژی بهشکلی رخ دهد که اشتغال مردمان فقیر افزایش و مصرف سوختهای فسیلی کاهش یابد؛ مردم را به اقتصاد معیشتی بازگرداند و با افزایش امنیت زندگی و تامین معاش فقرا و نیز اختصاص منابع بیشتر به آنها سبب کاهش انتشار دیاکسیدکربن به کرۀ زمین شود. درحالحاضر خلاقانهترین و ضروریترین راهکار، اقتصاد زنده و سبز بر مبنای رویکرد بومی است که بهمعنای کاهش رد پای بومشناختی در کرۀ زمین و افزایش رفاه ماست. هیچ بدیلی برای خاک حاصلخیز در جهت تامین معیشت انسانها و حیات آنها در کرۀ زمین وجود ندارد و در این کتاب نشان داده شده رفتار ما با خاکِ زنده گزینههای پایدار برای رویارویی با بحرانهای سهگانۀ اقلیم، انرژی و غذا را فراهم می کند. در فصل آخر کتاب بیان شده است که گذار به عصر پسا سوختهای فسیلی نیازمند توجه به انرژیهای زنده است؛ این انرژی در آفرینش مردمسالاریهای زنده و اقتصادهای زنده متبلور میشود. مترجم کوشیده است تا کتاب حاضر برای پژوهشگران، سیاستگزاران بخش کشاورزی و کشاورزان علاقهمند مفید و برای چالشهای کنونی کشاورزی کشور راهگشا باشد.,