تاریخ ادبیات ایران، اداواری بس پر فراز و نشیب و دور و دراز را پشت سر گذاشته و بی تردید یکی از دوره های بسیار مهم و حساس، عصر حاضر است. اوضاع ادبی ایران از اواخر قاجار و بویژه پس از مشروطیت، دستخوش دگرگونیهای فراوان گردیده که به عوامل متعددی از جمله تحولات سریع و عمیق اجتماعی - تاریخی باز می گردد. این تغییرات از لحاظ صوری و معنایی به حدی بوده است که از همان آغاز با واکنشهای مثبت و منفی همراه گشته و از آن دوره تا کنون، همواره در برخورد کاملا متفاوت با ادب جدید و به موازات یکدیگر مشاهده شده است. در این یک قرن، جبههبندی نو و کهنه و دشمنی و ستیز لاینقطع و بی امان علیه دو جناح علیه آثار و حتی علیه شخصیت یکدیگر و صف آراییهای معاندانه پدید آمده و راه پیشرفت معقول و رواج بازار نقد درست را مسدود کرده است. از قضا در هر دو جناح، هم آثار گرانبها و در خور تامل و بعضا شاهکار دیده می شود و هم کتابهای بی ارزش و کم بها. ,از دید یک نگارنده تاریخ ادبیات ایران، قاعدتا همه پدیده ها و فراز و فرودهای ادبی می باید که بدون تمایلات شخصی و بینشهای غیر علمی، مورد ارزیابی و بررسی واقع شود و تمامی تولیدات ادبی مهم و تاثیر گذار هر دوره ثبت و ضبط گردد تا دست تحقیقات علمی باز باشد و فضای نقد ادبی متین و بی غرض به وجود آید. فعالیتهای عمده ادبی اعم از سنتی و نو در تدوین سالشمار ادبیات معاصر ایران به کار گرفته شده است.