مسایل دنیای واقعی بهطور معمول ساختار پیچیده ای دارند که به دلیل وجود ابهام و عدم قطعیت در تعریف و درک آنها است. از زمانی که انسان توانست فکر کنده همواره با ابهام در مسایل مختلف اجتماعی، تکنیکی و اقتصادی مواجه بوده است. حتی اختراع کامپیوتر و توسعهی کاربردی آن در تحلیل مسایل دنیای واقعی نیز نتوانست مشکل ابهام و عدم قطعیت را حل نماید. در بیان و تحلیل کامل یک مسیله نیاز به اطلاعات کافی و دقیق است. حال اگر به دلایل مختلف اطلاعات کافی و دقیق در دسترس نباشد چه باید کرد؟ پاسخ این سوال بهرهگیری از ظرفیت استدلال تقریبی انسان است، قابلیتی که کامپیوتر از آن بیبهره است. انسان علیرغم اطلاعات نادقیق و ناکافی در مواجهه با مسایل پیچیده دنیای واقعی، رفتار و ماهیت دستگاه را به طور تقریبی درک و تحلیل می نماید. حال سوال اصلی این است: آیا راهی وجود دارد که کامپیوتر نیز همانند انسان بتواند به طور تقریبی مسایل را با اطلاعات نادقیق و ناکافی درک و تحلیل نماید؟ برای پاسخ به این سوال، به اصل ناسازگاری پروفسور لطفیزاده که در سال 1973 مطرح گردید، توجه نمایید: «هرچه میزان آگاهی از یک دستگاه افزایش یابد پیچیدگی دستگاه کاهش یافته و دقت درک و تحلیل دستگاه افزایش میابد. زمانی که پیچیدگی دستگاه کاهش یابد، دقت روش مدلسازی افزایش یافته و لذا ابزار مفیدی برای تحلیل دستگاه مهیا می شود.» با توجه به اهمیت نظریهی مجموعههای فازی در حل مسایل آنالیز عددی عنوان محاسبات عددی فازی برای این مجموعه انتخاب و در هفت فصل تدوین شده است. این مجموعه میتواند مورد استفاده برای دانشجویان و دانشپژوهانی قرار گیرد که با مسایل آنالیز عددی روبرو هستند که در دادههای این مسایل عدم قطعیت نمود پیدا می کند و از نوع دادههای فازی میباشند,